کاش می شد بار دیگر سـرنوشت از سـر نوشت
.
کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت
.
کـاش می شـد از قلـم هایی که بـر عالـم رواست
.
با محبــت ، با وفــا ، با مهــربـانی هـا نـوشــت
.
کــاش می شد اشتباه هــرگـز نبــودش در جهـان
.
داستـان زنــدگــانـی بــی غلــط حتــی نـوشــت
.
کـاش دل هــا از ازل مهمــور حســرتهـا نبـود
.
کاین همه ای کاش ها بر دفتر دل ها نوشت...
.
مسی به رنگ شفق بودم
زمانه سیه شدنم آموخت
در امید زدم یکعمر
نه در گشاد و نه پاسخ داد
در دگر زدنم آموخت
چراغ سرخ شقایق را
رفیق راه سفر کردم
به پیشواز سحر رفتم
سحر نیامدنم آموخت
کنون هوای سفر در سر
نشسته حلقه صفت بر در ٬
بهیچ سوی نمی رانم
حدیث خویش نمی دانم
خوشم به عقربه ساعت
که چیره می گذرد بر من
درون آیینه پیریست
که خیره می نگرد برمن
آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند
آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند
آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی
به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند
دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد
شوخـیِ کاغــذی ماسـت، بخند
فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است
فکر کن گریـه چـه زیباست، بخند
صبحِ فردا به شبت نیست که نیست
تـازه انگار کـه فـرداسـت، بخند
راستـی آنچـه بـه یــادت دادیم
پَر زدن نیست کـه درجاسـت، بخند
جواد جون خیلی گلی
سلام دلداده عزیز.وبلاگت خیلی قشنگ شده.مطالب زیبایی هم که داری میزاری واقعا داره کلبه دلدادگان واقعی میشه.امیدوارم با مطالب بعدی دل از ما و بازدید کننده ها ببری.موفق باشی
نظر لطف شماست ما که هنوز آماتوریم
اگر رابا مگر تجویز کردند از او آمد فرزندی کاشکی نام